از سوی «خط مقدم» منتشر شد
نوید شاهد - کتاب «ساختمان کیانپارس»؛ زندگی در جنگ به روایت همسران فرماندهان لشکر ثارالله، از سوی انتشارات «خط مقدم» منتشر شد.
کد خبر: ۵۱۸۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
نوید شاهد - مراسم رونمایی از کتاب «چای گرم فرمانده» خاطرات فرمانده شهید «محمد جعفرجو» روز پنجشنبه هجدهم شهریورماه ساعت 18:30 در جوار حرم شهدای گمنام ورامین رونمایی خواهد شد.
کد خبر: ۵۱۴۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
نوید شاهد - شهید سرلشکر «منصور ستاری» در یادداشت خود مینویسد: «اعتقاد دارم که اگر منم، منم در کار باشد، کار خدایی نیست و این طوری کار پیش نمیرود. خدای ناکرده اگر روزی انقلاب ما از مردم جدا شود، کارش تمام است.»
کد خبر: ۴۹۶۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۵
سرهنگ «امیرعباس آسمند» گفت: کتاب تاریخ شفاهی سرهنگ «علیمردان روستاد» از فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد با عنوان «پوتینهای غنیمتی» منتشر شد.
کد خبر: ۴۸۸۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
در قسمتی از کتاب "آبادان 351 روز" که "هاجر پورواجد" داستانهای کوتاهی از شهر آبادان را در آن روایت میکند، میخوانیم: «یک سال و چند ماه، از پیروزی انقلاب نگذشته بود. حین بازسازی آبادان، متوجه حرکات مشکوکی شدم. ارتش عراق، رو به روی شهر نیرو پیاده کرده بودند و داشتند برای خودشان سنگر می ساختند، همه اینها را میدیدم اما تصور نمیکردم، مقدمه یک جنگ نابرابر باشد.»
کد خبر: ۴۸۰۰۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
این دیار سربلند، فصلهای سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است. روزگاری این پهناور دلیر، انارستان بود. انارهای عاشق، با سینه های خونین، در همه جا رسته بودند.
کد خبر: ۴۷۷۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
کتاب «مرد روزهای بارانی»، روایت زندگی "منوچهر (علیاصغر) مهجور" پدر و برادر شهیدان مهجور، از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که به زبان شیرین و ساده خاطرات این رزمنده را به تصویر کشیده است.
کد خبر: ۴۷۵۲۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۰
اولین نشست مقدماتی تاریخ شفاهی نقش روحانیت در دفاع مقدس با حضور حجتالاسلام مصلحی در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد.
کد خبر: ۴۵۷۹۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳
خاطرات محمد طالبی فرمانده دوران دفاع مقدس؛
شهید زمانی عاشق شهادت بود، آن روز پیشم آمد و گفت: قمقمهات آب دارد؟ چون توی راه که داشتیم میآمدیم، چرتی زدم. نمیخواهم بدون وضو شهید شوم. بعد با آب با قمقمه وضو گرفت و نفس راحتی کشید و گفت همه چیز تکمیل شده.
کد خبر: ۴۳۷۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۱
خاطرات امیر «منوچهر کاظمی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
...یک دفعه آهو بیرمق شد و به زمین افتاد. به سرعت خودمان را به شکار رساندیم؛ اما با تعجب دیدیم که آهو کنار پیکر ۲ شهید بیهوش، روی زمین افتاده است. معلوم بود که شهدا از تشنگی به شهادت رسیدهاند.
کد خبر: ۴۳۲۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۴
خاطرات امیر «حشمتالله مهنام» از فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
عکس شهدا و مجروحین را روی تختم پهن کرده بودم، تا آنها را دستهبندی کنم. یکدفعه تمام خاطراتی که از آنها داشتم جلوی چشمم آم. احساس کردم، همهشان دارند با من حرف میزنند و میخندند. فکر کردم دیوانه شدهام!
کد خبر: ۴۳۲۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۴
خاطرات عبدالرضا حاجعليانی- فرمانده دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
يكی از يگانهای سپاه پاسداران در حال عبور به سمت ايلام بود تا به عنوان نيروی كمكی به منطقه جنوب ملحق شود و به بچههای لشكر 11 كمک كند. اين يگان از عبور و تهاجهم منافقين در اين مسير بیاطلاع بود.
کد خبر: ۴۳۰۱۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
مسئولین به منطقه آمدند و گفتند:«دشمن از آن مناطقی كه اشغال كرده، در حال عقبنشینی است. شما توان نظامی خود را حفظ كنید تا یگانها بیشتر از این آسیب نبینند. ما با دشمن در حال صلح هستیم». ما از كرند به سمت سرپلذهاب حركت كردیم، اما دیدیم كه این آتش عقبنشینی نیست، آتش پیشروی است.
کد خبر: ۴۲۸۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹
خاطرات «جمشید امیری» از پیشکسوتان دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
یکی از بچهها بدون استفاده از دستگاه مینیاب در مسیر جاده به آرامی پیش میرفت و جاهای مشکوک را بررسی میکرد. بعد از تلاش زیاد، یک مین را پیدا کرد که در نوع خود بینظیر بود...
کد خبر: ۴۲۰۵۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۱
خاطرات « علیرضا سنگسفیدی» از پیشکسوتان دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
روز عملیات مرصاد مجروحین زیادی به اورژانس آوردند. یکی از مجروحین حال بسیار وخیمی داشت. تیر به گلویش اصابت کرده بود. نظرم را جلب کرد. اشک در چشمانش حلقه زده بود و حالت خندهای بر لب داشت...
کد خبر: ۴۲۰۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۱
مرصاد برگ زرین غرب ؛
عملیات منافقین در گردنه حسنآباد برای ما خبر تكان دهندهای بود. ما پنج ساعت پيش از داخل اسلامآبادغرب رد شديم. شهر امن و امان بود. شايد اين خواست خدا بود كه يكی از اتوبوسهای ما تأخيری طولانی داشته باشد تا ما در اسلامآبادغرب بمانيم و پيام را از فرمانده لشكر دريافت كنیم و جاده اسلامآبادغرب - کرندغرب را ببندیم.
کد خبر: ۴۱۹۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۶
منافقین می خواستند از جاده اسلام آباد به سمت گیلان غرب و کرند فرار کنند، تازه متوجه شدند که عقبه شان هم توسط نیروهای ما – تیپ مسلم بن عقیل( ع ) – بسته شده است.
کد خبر: ۴۰۵۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۰